«خط مقاومت» به آنتن شبکه سه بازگشت + زمان پخش بازیگران «جزر و مد» خواستار پاسخ‌گویی پلتفرم استارنت شدند اولین همکاری رضا عطاران و نوید محمدزاده در اثری جدی هزینه تولید فصل اول «جوکر» فاش شد! منیر قیدی، کارگردان سینما: نگاه انسانی به سینما داشته باشیم «در آغوش ایران» فرصتی برای اکران تولیدات سینمایی | نشست صمیمانه فیلم‌سازان جوان مشهدی با منیر قیدی، کارگردان سینما + فیلم بهرام افشاری با نقشی متفاوت به جشنواره فجر می‌رود آمریکا ویزای برنده نوبل ادبیات را لغو کرد کارگردان «الگوریتم»: هدفمان ساخت قصه‌ای صادقانه بود بازگشت قدرتمندانه داستان اسباب‌بازی‌ها | پیکسار هنوز استاد احساس است توقف اجرای نمایش‌های کمدی و غیرکمدی در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) (۱۲ و ۱۳ آبان ۱۴۰۴) پرستاره‌ترین فیلم کمدی سینما اکران شد | نگاهی به فیلم «آقای زالو» با بازی مهران مدیری انتشار کتاب «من خبرنگارم» به قلم ارسلان رسولی مناسبت‌ها و تقویم فرهنگی‌هنری امروز (پنجشنبه، ۸ آبان ۱۴۰۴) مجریانی که بازیگر شدند بحران نبود استقلال | نگاهی به سریال «محکوم»، ساخته سیامک مردانه تولید اثر؛ از دردسر‌های اداری تا هزینه‌های سرسام‌آور | نگاهی به مشکلات تولید و اجرای تئاتر در مشهد جان ویلیامز موسیقی فیلم جدید استیون اسپیلبرگ را می‌سازد بازگشت «محمدرضا گلزار» به شبکه نمایش خانگی بلیت ۲ میلیون تومانی برای نمایش بهنوش طباطبایی و هوتن شکیبا!
سرخط خبرها

یادی از علی اصغر آذرمی؛ پیرترین و پرسابقه‌ترین خبرنگار کشور که ۴ سال پیش در تنهایی و گمنامی رفت | قطعه گم شده پازل تاریخ مطبوعات ایران

  • کد خبر: ۱۷۸۲۴۸
  • ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۵
یادی از علی اصغر آذرمی؛ پیرترین و پرسابقه‌ترین خبرنگار کشور که ۴ سال پیش در تنهایی و گمنامی رفت | قطعه گم شده پازل تاریخ مطبوعات ایران
آذرمی در مشهد، کارش را با روزنامه «پرخاش» شروع کرد، اما هم زمان برای روزنامه‌های «کارزار»، «هوشیار» و «آفتاب شرق» هم قلم می‌زد.

فلشِ دوربینِ عکاس مدام روشن و خاموش می‌شد، روی جزییات ِخانه‌ای چهل متری در محله کوشش، اما آنچه ثبت می‌کرد، سیاه بود. خاکستری و شاید تنها نقطه سفید «علی اصغر آذرمی» بود که عنوان قدیمی‌ترین و پرسابقه‌ترین خبرنگار زنده ایران را در پسوند نامش داشت.

توی آن فضا که تنهایی و انزوا، مثلِ غبار روی اندک وسایل خانه نشسته بود، او روشن بود. شبیه تکه‌ای بریده شده از تابلوی آفتابگردان ونگوک که انگار به اشتباه روی زمینه‌ای مشکی چســـبانده باشـــند. اشتباه نبود اما. حقیقت داشت؛ حقیقتــی گویا از بـــی قـــــدر بـــودن یک عـــمـــر کار فـــرهنگی کـــردن و خون دل خوردن بـــرای رفعِ مشکلات شهری و کشوری.

ماجرا به مرداد ۱۳۹۸ برمی گردد. چیزی حوالی این روزها. علی اصغر آذرمی که حالا سه سالی هست، رخ از جهان فانی پوشانده، آن دوران نود و شش ساله‌ای بلند قامت و لاغر بود که ۸۱ سال فعالیت مطبوعاتی را در کارنامه کاری اش می‌شد دید. آن هم با سمت‌های مختلف؛ از خبرنویسی بگیرید تا مدیرمسئولی و حتی مؤسس چند روزنامه بودن.

با این همه، توی دو اتاقِ بی نور و تارِ عنکبوت بسته اش که ردیف سوسک‌ها و ساس‌ها دیوارهایش را شیار می‌زدند، پیکرِ او، بدون کمترین اندوخته مالی یا حتی داشتن یک هـــمـــراه و پرســـــتار، مثلِ یک خطِ صاف روی تـــخـــت کشـــیده شده بـــود. پهلویِ یک لیوان آب و نایلونی پر از قرص‌های ریز و درشت و شربت‌های تلخ و شیرین، در حالی که بخشی از تاریخِ مطبوعات ایران کنارِ دستش زنده بود.

این تاریخ زنده که معلوم نیست پس از او، که زن و فرزندی هم نداشت، چه بر سرش آمد، شامل مجموعه کاملی از صد‌ها عکس، صفحات مختلف جراید قدیمی، مجلات، کارت‌های مختلف خبرنگاری، اساس نامه تأسیس روزنامه‌ها در ایرانِ دوران‌های مشروطه تا انقلاب اسلامی و بسیاری دیگر می‌شد که از کف تا سقف چیده شده و وجب به وجب آن فضا را پر کرده بود؛ آرشیوی شخصی، حاصل یک عمر خبرنگاری کردن در کوچه پس کوچه‌های مشهدِ یک قرن پیش.

علی اصغرِ تنهای سال ۱۳۹۸، اصالتا بابلی بود و آن طور که خودش می‌گفت، پشتِ لب سبز نکرده بوده که خبرنگار نشریه «داد» شده بود. چند سالی را به همین روال گذرانده تا اینکه گزارشی درباره اقدامات خلاف قانونِ یکی از رجال سرمایه دار کشور می‌نویسد و پس از آن است که فرار از اذیت و آزار‌ها و تهدید به مرگِ اربابان زور و قدرت، او را پناهنده شهرِ امام رضا (ع) می‌کند.

در مشهد، نخستین خبری که مخابره می‌کند، حمله متفقین است در شهریور ۱۳۲۰. بعد از آن هم توی جراید مختلف از موضوعات متفاوتی قلم می‌زند. از ظلم، فساد و بی عدالتی در دستگاه ها، قحطی، نبود بهداشت، کمبود امکانات شهری و هزار مسئله و معضل دیگر. در کنار این‌ها گاهی هم برای تخریب بافت تاریخی شهر اشک می‌ریزد و اصرار به حفظش دارد.
خلاصه اش اینکه، شرح حالش مدام دویدن بوده و جنگیدن برای این شهر و مردمش؛ گواهش هم بی نهایت عکس سیاه و سفید باقی مانده از جلسات مختلف با درباریان و مسئولان که تصویرش را وقت مطالبه گری ماندگار کرده اند.

این همه دل سوزاندن، نوشتن و رنج بردن برای او به عنوان یک پیشکسوتِ خبرنگاری خیری نداشت،  آن قدر که همه حرف هایش از تنهایی، تنگدستی و بی سپاسی مسئولانی که او را در روزگار پیری با آن وضعیت فراموش کرده بودند، تنها در یک جمله خلاصه شد. جمله‌ای که تابستان ۱۳۹۸، درست یک روز مانده به روز خبرنگار گفت: «دعا کنید زمستان امسال را نبینم.» همین طور هم شد و پرسابقه‌ترین خبرنگار ایران در پاییز آن سال رفت و یک قطعه از پازل تاریخِ مطبوعات ایران گم شد.
برای مطالعه آخرین مصاحبه مرحوم آذرمی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۹۸، با روزنامه شهرآرا کد را اسکن کنید.

کارنامه پر و پیمان

آذرمی در مشهد، کارش را با روزنامه «پرخاش» شروع کرد، اما هم زمان برای روزنامه‌های «کارزار»، «هوشیار» و «آفتاب شرق» هم قلم می‌زد. نیمه دوم دهه ۲۰ بود که روزنامه «آذرنگ» را تأسیس کرد. او برای بسیاری از روزنامه‌ها و نشریه‌های آن دوران مانند «فرمان»، «نبرد ملت»، «پرچم اسلام»، «اطلاعات»، «ایران» و «خراسان» مطلب می‌نوشت.

نخستین دکه روزنامه فروشی در مشهد

آذرمی علاوه بر اینکه نمایندگی توزیع روزنامه‌های غیروطنی در کشور را داشته است، در اواخر دهه ۲۰ تصمیم می‌گیرد به شیوه پایتخت نشین‌ها در مشهد دکه روزنامه فروشی دایر کند. او سال ۱۳۲۸ به آستان قدس رضوی می‌رود و آنجا موضوع راه اندازی دکه روزنامه فروشی را مطرح می‌کند. تمام مراحل اداری اش را هم طی می‌کند تا بالاخره موفق می‌شود دو دکه روزنامه فروشی یکی برای بالاخیابان و دیگری برای پایین خیابان دایر کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->